۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

باران و برف

باران می بارد باران و صدای خیسی کوچه را می شنوم صدای جاری شدن آب ناودانها را. چه لذت بخش است لباس گرم بپوشی و بروی زیر این یک ریز باران، بی چتر و او ببارد و تو راه بروی تو راه بروی و او ببارد. 
باران را دوست دارم و خیسی لباسها را به جز خیسی سر زانو را خنکای باران که بر پوست می نشیند را دوست دارم. در این هوا لذتبخش است که یا قدم بزنی یا کنار بخاری پتو را رویت بکشی و بالش بگذاری زیر سرت و چرت روزانه ای بزنی. چه هوای دل انگیزیست. 
هواشناسی گفته بعدش برف می ایید چند سالیست برف کابوس شده از ان برف 83 که سه متر امد و دمار از روزگار مردم در اورد. همه راهها بسته بود اب قطع بود برق قطع بود فقط گاز داشتیم توده برف داخل حیاط انقدر بلند بود که من می رفتم بالای ان توده بعد خم می شدم مثل اینکه از زمین می خواهم چیزی بردارم از دیوار برف بر می داشتم تا بر روی بخاری اب شود تا اب برای شستشو داشته باشیم. 
یادم می ایید رفته بودم بر روی پشت بام و از انجا خانه همسایه مان را دیدم که سقفش فرود امده بود. در همان برف همسایه مان مریم خانوم سکته کرد و مرد. راه ها بسته بود و جنازه بنده  خدا را بر روی دست تا سر خیابان بردند و با برف روب برندش سردخانه. همان سال بود که وقتی برف آپارتمان هانی را پاک می کردند ریخت روی پیکان داماد مشت خالا و سقفش شکست و بر سر این حادثه دعوا شد. چه  روزهای بدی بود یک هفته ای در برف گیر کردیم بی امکانات شهری بی نان چون برق نبود که نانواها نان بپزند شهر در اصطرار بود. از اتفاقات ان روزها می شود یک فیلم سینمایی در ژانر حادثه ای ساخت.
برف 86 زیاد بود اما قسمت سرگرمی هم داشت اعلام کردن یک روز در پارک مسابقه ساخت ادم برفیست ما هم یک وانت برفی درست کردیم. امسال 89 است و مردم شهر منتظر سومین برف سنگین.
پی نوشت: برای دیدن عکسهای برف 86 می توانید به آلبوم آن در picasa مراجعه کنید. آدرس آلبوم برف 86: 
http://picasaweb.google.com/114887401693675543760/86#

۷ نظر:

  1. سلام. پرشكوه جان . يه مدتي دور بودم از همه چيز. حالا كه اومدم همه ي پستهاي نخونده ات رو خوندم. براي نجمه زارع متاسفم. همين طور اون دانشجوي مريض.
    فكر كنم چاره اي نداري جز باورش.اگه دروغ باشه كه چه بهتر.
    راستي تو با بلاگر مشكلي نداري؟ صفحه ي من باز نميشه.
    دوباره فيلتر تو كاره ؟ يا مشكل از بلاگره؟

    پاسخحذف
  2. سلام پرشکوه مهربان و دوست داشتنی

    لبخند روی لبهات باشه همیشه . برف واقعا لذت بخش است و دوست داشتنی . دبستان که بودم موضوع انشاهای بهترین فصل سالم زمستان بود . به قول دوستان برف که می بارد غصه هایمان آب می شوند .
    برقرار باشی رفیق جان :دی

    پاسخحذف
  3. سلام...
    اون سال که برفش عاصی کرده بود همه رو....

    پاسخحذف
  4. سلام منم عاشق بارونم و برف
    عاشق این که زیر بارون خیس شم و توی برف راه برم
    اما الآن دیگه چند سالیه که فرصتش بهم دست نداده یعنی دل و دماغش رو نداشتم.خسته شدم از بس تنهایی گز کردم توی خیابون ها .
    کاش دوباره فرصتی پیش بیاد
    یه چیزی ...الآن که نوشته هات رو خوندم یادم اومد که یه سالی یه جایی خیلی برف اومده بود و به قول خودت شرایط اضطراری بوده ...اون قدر همه مشغول درگیری های خودمونیم که دیگه حتی به مردم بیخ گوشمون هم فکر نمی کنیم! آخه فکر کردم که ما همون موقع هم اون رو مثل یه اخبار شنیدیم و تنها کاری که کردیم این بود که گاز کمتر مصرف کنیم!
    آلبوم عکس ها هم عالی بود
    مخصوصا اون موجود چشم آبی.اون کالاسکه و سر رستم.خیلی خوب بودند .جای ما خالی! :-)
    ببین کی داره از نامردی و بی تفاوتی حرف میزنه! من!

    پاسخحذف
  5. فکر نکنم کسی پیدا بشه که عاشق برف نباشه.فعلا که تو آفریقا هم برف اومد اینجا نیومده در حال حاضرم که در حال غرق شدنیم اینقدر بارون اومد .

    پاسخحذف
  6. سلام سوژه
    خوشحالم که برگشتی. با بلاگر من مشکلی ندارم نه فیلتر نشده.

    پاسخحذف
  7. هرمس
    من بهار رو انتخاب می کردم با اینکه برف رو دوست داشتم.

    مستانه
    حق با توه عاصی شده بودیم.

    سمام
    با هات موافقم.

    پاسخحذف

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه