۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

دوست دارم


گاهی اوقات ادم دوست دارد کسی باشد که ادم تکیه کند به او. بداند او هست از بودنش خیالش جمع باشد.
گاهی اوقات می خواهم از کسی بشنوم  "دوست دارم  همه چیزهای که دوست داری" و دلیلش این است که دوست دارد خوشحال باشم که خوشحال بودنم ارزویش است. 
دوست دارم بدون انکه از او بخواهم دوستم داشته باشد و بگوید "دوستت دارم و همیشه حامیت خواهم بود."
دوست دارم کسی باشد برایش حرف بزنم و او گوش کند برایش گریه کنم و او به گریه هایم نخندد یا با من نگرید بلکه قوتم باشد اشکهایم را پاک کند.
دوست دارم کسی باشد با او رازهای دلم را بگویم و بدانم هرگز بر علیه من استفاده نخواهد کرد رازهای مگو رازها نگو!
دوست دارم گاهی شعر بگویم عاشقانه با موضوع او.
دوست دارم گاهی رمانتیکتر از حد معمول باشم

از زاویه دیگر:
گاهی اوقات دوست دارم کسی باشد که بداند من به او تکیه دارم و خیالم به او جمع است و از اینکه مامن کسی است خشنود شود
گاهی اوقات می خواهد از کسی بشنوم  "دوست دارم  همه چیزهای که دوست داری" و او خوشحال شود که با این جمله خوشحالم کرده و من لبخند بزنم تا شادیش کامل شود.
دوست دارم او بداند دوستش دارم و می خواهم دوستم داشته باشد و از اینکه می گوید "دوستت دارم و همیشه حامیت خواهم بود." احساس غرور کند.
دوست دارم کسی باشد  او گوش کند و من حرف بزنم من گریه کنم و او دل داری دهد.
دوست دارم کسی باشد که  رازهای دلم را بشنود و  هرگز بر علیه من استفاده نکند رازهای مگو رازها نگو!
دوست دارم گاهی شعر بشنود عاشقانه با موضوع او.
دوست دارم گاهی رمانتیکتر از حد معمول بیندم

حالا برعکس:
گاهی اوقات ادم دوست دارد کسی باشد که ادم تکیگاهش باشد   او بداند من هست از بودنم خیالش جمع باشد
گاهی اوقات می خواهم به کسی بگویم  "دوست دارم  همه چیزهای که دوست داری" و دلیلم این است که دوست دارم خوشحال باشی که خوشحال بودنت ارزویم است. 
دوست دارم بدون انکه  او بداند دوستش داشته باشم و راحت بگویم "دوستت دارم و همیشه حامیت خواهم بود."
دوست دارم کسی باشد برایم حرف بزند و من گوش کنم برایم گریه کند و من به گریه هایش نخندم یا با او نگریم بلکه قوتش باشد اشکهایش را پاک کنم.
دوست دارم کسی باشد با من رازهای دلش را بگوید و بداند هرگز بر علیه او استفاده نخواهم کرد رازهای مگو رازها نگو!
دوست دارم گاهی شعر بگوید عاشقانه با موضوع من.
دوست دارم گاهی رمانتیکتر از حد معمول باشد.

گفتیم یه بار هم ما امتحان کنیم عاشقانه بنویسم عادت به این جور نوشتن نداریم می نویسیم کهیر می زنیم:) 

۶ نظر:

  1. خداروشکر که کهیر میزنی ما دیگه آنتی کهیر شدیم خودمو برای خودمون

    پاسخحذف
  2. واقعا در باره دوست داشتن نوشتيد؟؟؟
    آخه من فكر كردم گزاره هاي و و ياي منطقي رو در باب دوست داشتن نوشتيد
    مخصمصا اونجا كه نوشتيد برعكس
    گفتم اينها هم نقيض گزاره هاي منطقي بالاست
    فقط مكمل ها و مكمل مكملش مونده
    رياضي محض خونديد ؟؟؟
    D:

    پاسخحذف
  3. نقیض هم نیستند منظورم این بود هرچیزی که برای خودم می پسندم برای دیگری هم می پسندم.
    ریاضی محضش رو درست اومدید از کجا فهمیدید!
    ریاضیش کاری نداره اینقدر توی تک تک پستهام گفتم که کسی بخونه می فهمه ولی محضش جالب بود!

    پاسخحذف
  4. ميگن چند نفر تو يه باغ يه گوسفند ديدند يكيشون رشته امار بود: گفت يه گوسفند تو اين باغ وجود داره يكي ديگه رشته رياضي بود: گفت نه يه گوسفند سفيد در اين باغ وجود دارد سومي كه رشته رياضي محض بود گفت: به ازاي تمام مقادير گوسفنداني كه در اين باغ هستند يك گوسفند و جود دارد كه احتمالا يك طرف آن سفيد است
    اين طوري حدس زدم
    D:

    پاسخحذف
  5. کلن حسای خوبی بهمون دادی با این پستت عزیزم ..
    مرسی
    با اجازه لینکتون کردم استاد :)

    پاسخحذف

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه