۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

دغدغه های من


امروز امتحان گرفتم برای همین کلاسم زودتر تموم شد قبل از اتمام کلاس خانوم س که مسئول آموزش حسابداریه گفته "اگه امروز زودتر میرید با هم برگردیم" از پیشنهادش استقبال کردم.
امتحان رو که گرفتم رفتم دفتر خانوم س آماده شد که بریم توی راهرو دختر دانشجوی با عشوه و قر اومد سمت خانوم س با خوشحالی گفت "استاد فلانی نیومده کلاسمون تعطیل شده!" خانوم س هم گفت "پس برو خونه!" دختر دانشجو گفت "نه میرم خونه مامانم" 
-"نه برو خونه خودت؟"
-"میرم خونه مامان شام بخورم."
-"مگه شوهرت نمیاد؟"
-"میاد خونه"
-"خب برو براش یه شامی درست کن!"
-"خب میاد یه چیزی میخوره"
-"نه برو براش یه چیزی درست کن گناه داره مادرش هم زنده نیست بره اونجا یه چیزی بخوره. ماکارونی که بلدی؟"
-"آره"
-"برو براش ماکارونی درست کن غذا که با عشق درست بشه خوشمزه تر هم میشه!"
-" یعنی برم خونه!"
-"آره برو خونه"
بر و بر به خانوم س نگاه می کرد و مثل یه بچه ای بود که یه بزرگتر راهنماییش می کنه. بعد از اینکه ازش جدا شدیم خانوم س تعریف می کرد که این دانشجو آشپزی کردن بلد نیست و تنها بلده سیب زمینی سرخ کنه! دو روز آخر هفته شام و ناهار پیش مادرشه از خونه مادرش برای سه روز دیگه غذا میاره دو روز هم کلاس داره چیزی نمی پزه و میره خونه مادرش می خوره. 
من از زندگی این آدم در حیرتم. قبول دارم یه خانوم برای پخت و پز در خونه و آشپز بودن ساخته نشده. اما وقتی مسئولیت یه خونه رو قبول کرده پس باید برای خودش غذا بپزه نمی خواد برای شوهرش غذا بپزه. آدمی که میگه "من برم شام بخورم اون یه چیزی می خوره!" نشون میده که به شریک زندگیش فکر نمی کنه حتی در مورد چیز جزیی مثل غذا خوردن. کسی که حتی در غذا خوردن مستقل نیست چطور می خواد یه زندگی رو اداره کنه کسی که نمی دونه کنسرو خوردن در خونه خود آدم بهتر از غذای رنگین در خونه دیگرانه. چطور می تونه سختی های و مشکلات زندگیش رو حل کنه. من نمی گم بره آشپزی کنه بره خونه خودش با کمک شوهرش یه نیمرو درست کنه یه سیب زمینی آب پز کنه چه می دونم یه املت درست کنه نمی خواد مرصع پلو دم کنه یا چی چی چی درست کنه؟ زندگی رو مستقل تجربه کنه من میگم کی می خواد این آدم بزرگ بشه و می خواد بفهمه مسئولیت یه زندگی رو داره.
شاید تمام دغدغه درس دادنم در دانشگاه اینه که به دانشجویانم یاد بدم مسئولیت پذیر باشند همه سخت گیریهام همه تذکرهام همه کل کل کردنهام فقط به این خاطر که زندگی رو ساده و سطحی در نظر نگیرند کسی باشند که بشه روشون حساب کرد آدمهای خود ساخته که کنار این خود ساختگی تحصیلات عالیه هم دارند و گرنه آدمهای وابسته با بالاترین مدارک تحصیلی چه به درد می خوره شاید این یه نمونه خانوم بود ولی از آقایون دانشجو هم من چنین دانشجوهای دارم که هنوز مفهوم مسئولیت پذیری رو اصلا نمی فهمند و نگران ورودشون به جامعه هستم کسانی که به قول مرضیه حتی اگه عاشق بشن هم عاشقای خوبی نیستند چون بار مسئولیت عشق را هم بر عهده نمی گیرند و زود از بار مسئولیتش شانه خالی می کنند واقعا نگرانم! راستی فردا روز دانشجوست روز دانشجو رو تبریک میگم امیدوارم استاد خوبی برای دانشجوهام باشم.

پی نوشت: غذای خوش قیافه توی عکس یه جوجه کبابه که در عرض کمتر از نیم ساعت میشه تهیه کرد برای اونهای که میگن آشپزی بلد نیستند راهنمایی می نویسم می تونند برند سوپری سر کوچه یه بسته مرغ جوجه کبابی و کنسرو نخودفرنگی و ذرت بخرند. بعد قوطیها رو بندازند توی قابلمه آب یادشون نره. ماهی تابه دو کفه ای رو هم کمی چرب کنند و مرغهای سیخ شده رو بچینند توش کمی سیب زمینی هم پوست کنند و ورقه ورقه اش کنند بگذارند بعد سرخ شدن مرغ آنها رو هم سرخ کنند. خیلی غذای محشر و خوشمزه ای به خصوص با نخودفرنگی و ذرت! دیدید کاری نداشت غذا در سه سوت.

۱۲ نظر:

  1. خیلی خوب به معضل بزرگ این خانم اشاره کردین: مسئولیت نشناختن. بزرگترین مشکل برای ما آدمها وقتی پیش میاد که در قبال کاری احساس مسئولیت نکنیم، چرا که خیلی چیزها بوده که روزگاری در زندگیمون بلد نبودیم اما یاد گرفتیم. نمونه ی بارز خود بنده هستم که از آشپزی در حد نیمرو درست کردن بلد بودم چرا که همیشه مسئولیت غذا در منزل با مادر بود و در دانشگاه با سلف، اما از وقتی که اینجام و به دلایل متعدد بهتره که خودم بپزم، کلی غذای ساده و مفید و سریع یاد گرفتم و درست میکنم. باید آرزو کرد که همه ی ما مسئولیت پذیر باشیم.

    پاسخحذف
  2. حق با شما آشپزی بلد نبود مشکل بزرگی نیست میشه آشپزی یاد گرفت ولی مسئولیت نشناختن مشکل بزرگیه که متاسفانه مشکل خیلی از آدمهای جامعه ما شده. امیدوارم آرزوی شما بر آورده بشه

    پاسخحذف
  3. یادته گفتم یه همکار دارم این شکلیه اما این شاگرد شمام کیس جالبی بود.
    به نظر منم زن برای آشپزی که افریده نشده اما باید این هنر و بلد باشه من که از اشپزی لذت میبرم و عاشق غذا پختن برای ادمای شکموام لذت میبرم وقتی این ادما میان خونم و هرچی براشون اماده میکنم با لذت ازش استقبال می کنن .
    الان که این پستتو خوندم یاد دیشبم افتادم که چه طور ساعت 12 بادمجون سرخ می کردم و گوشت می پختم که امشب که میخوام برم ددر دودور ساعت 9 سه سوته یه خورشت توپ بپزم.

    پاسخحذف
  4. خواهر خانما باید مارو الگو قرار دادن.
    والااااااااااااااا

    پاسخحذف
  5. واقعا جای تاسف داره. تو کشورهای توسعه یافته خیاطی- آشپزی-تعمیر لوازم-و... جزء دروس مدرسه است. دختر و پسر هم نداره.

    آموزش و پرورش اصلا یعنی چی پس؟

    جای همه چیزمون عوض شده. دانش آموزامون با کتابهای کمک درسی مسایل سال سوم دانشگاهم حل میکنن اونوقت این وضع زندگی جووناست!

    اصلا تو کت من نمیره اینکه بعضی ها با ندونسته هاشون پز میدن!
    یعنی اگه این دختر خانم احساس خجالت میکرد که کسی خبر دار نمیشد فقط بلده سیب زمینی سرخ کنه!

    آدم کار بلد باشه،دلش نخواست انجام نمیده.
    اما واقعا زشته که بلد نباشه.
    اونم بلد نبودن آشپزی برای یه خانم که زشت اندر زشت...

    پاسخحذف
  6. سلام پرشکوه جان مرسی عزیزم تو اولین نفری بودی که تولدمو بهم تبریک گفتی البته کامنتی

    پاسخحذف
  7. سلام
    بالاخرههر جنسی باید یه سری از کارها رو بر عهده بگیره.نه اینکه زن رو با چراغ خوراک پزی یکی کرداما بالاخره مردی گفتن زنی گفتن.فکر کن حتما" تو خونه کارهای برق و کولر رو خانمه انجام میده و آشپزی رو آقاهه.
    بی مسئولیتی درد بزرگ جامعه ی امروز ماست.هیچ کسی حاضر نیست مسئولیت کار خودش رو به عهده بگیره.این جریان متاسفانه از بالای جامعه به پائین تزریق شده.

    پاسخحذف
  8. گلچهره جون
    من هم موافقم زنها برای آشپزی آفریده نشده اند اما آدم برای رفع احتیاج خودش باید بلد باشه غذا بپزه.
    خداییش خیلی هنرمندی و دلخوشی سیری چند راستش آدم بخوری نیستم ولی از غذا خوردن غذا پختن درباره غذا خوردن صحبت کردن لذت می برم من هم بیام خونه شما از من هم استقبال می کنی از قبل بگم معده کوچیکم.
    الگو خوب اومدی عزیز.

    لی لی جون
    حق با شماست مشکل آموزش ماست که دونستن هنری مثل آشپزی رو در دوره های عمومی آموزش نمیدن آخرش ما با چنین افرادی روبرو میشیم.

    دارچین جون
    خواهش می کنم قابلی نداشت وظیفه بود

    بی سرزمین تر از باد
    سلام علیک
    فکر نمی کنم این خانومی که من دیدم دست به آچارش هم خوب باشه! بعد هم من تقسیم کار نمی خوام بکنم نمی خوام بگم کارهای خونه مال خانومها کارهای بیرون و فنی مال آقایون میگم هرکس یه گوشه ای رو دست بگیره حله وقتی خانوم خونه می تونه لامپ سوخته رو عوض کنه وقت بقیه رو نگیره بهتره وقتی مردی زودتر از زنش خونه میرسه یه شامی بپزه به کسی بر نمی خوره! منظورم اینه که هر کسی باید در زندگیش یاد گرفته باشه مشکلش رو حل کنه نه صورت مسئله رو پاک کنه که متاسفانه دانشجوم پاک کرده بود. راستش تفکیک به اون معنا این سری کار مال خانومها و این سری کار مال آقایون هم گاهی جواب نمیده!
    با این نظر شما که بی مسئولیتی و وظیفه نشناسی از بالای جامعه آب می خوره کاملا موافقم.

    پاسخحذف
  9. سلام استاد عزیز
    اومدم بابت تبریک ازتون تشکر کنم ..
    واقعا متشکرررم (آیکون یه عالمه گل)

    پاسخحذف
  10. بی تعارف بگم بااینکه خودمم پرخور نیستم اما غذا خوردن با ادمای کم غذا خیلی بهم نمی چسبه مثلا با همین قاصدک دوستم که میریم بیرونا با دوتا سیخ جیگر سیر میشه حال ادم گرفته میشه .
    اما حالا شما بیا یه جوری باهم کنار میایم.میگیم این اقای بی سرزمینم بیاد کمبودهای معدوی شمارو پوشش بده.من قراره یه روزم قرمه سبزی درست کنم برای هاشور و رفیق رفقاش ;)

    پاسخحذف
  11. نازی جون
    قابل نداشت یه عالم گل ایضاً

    گلچهره جون
    شاید کم بخورم ولی غذا رو رد نمی کنم مثلا به من بگن فلان غذا رو می خوریم میگم آره وسط اون غذا میگن با فلان چیز موافقی میگم پام کلا خوراکی باشه من هستم اما متاسفانه قسمت من از معده یه چیز درب داغونه به بزرگواریت ببخش حال کی می خوای قورمه سبزی به قول ما شمالیها سبزی قورمه بپزی خودمون رو زود تهران برسونیم.

    آقا رضا
    حق با شماست پدر و مادر نیاموخته را روزگار تربیت میکنه! امیدوارم خیلی بهشون سخت نگیره در آموزش.

    پاسخحذف

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه