۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

خدا رحم کرد

 امروز مریم از همیشه زودتر آمده بود. اولین سئوال در ذهنم ایجاد شد که چه خبر شده؟ وقتی گفت که ماشینش را در کارخانه گذاشته و آقای دکتر او را تا خونه آورده است.  بیشتر نگران شدم پیش خودم فکر کردم شاید خدای نکرده تصادف کرده است. چون جاده باریک شهر صنعتی با ماشینهای سنگینی که ازش رد میشن و سبقت گرفتنهای بی مورد خطیها و کانالی که موازی جاده است تصادف در اونجا را محتمل و خطرناک می کنه. اما مریم گفت که برای ماشینش هیچ اتفاقی نیفتاده ولی یه اتفاق دیگه براش افتاده.


ماجرا از این قرار بوده  که آقای اس. یادش رفته بود که تهویه گلاسلاین رو روشن کنه برای همین اسید در فضا زیاد میشه آقای اس. که به خاطر آوردن لامپ  از اتاق گلاسلاین خارج میشه وسط سالن غش می کنه و سرش میشکنه اما مریم که توی اتاق بوده فقط می تونه بشینه چون در خودش توان حرکت کردن نمی بینه. خدا رو شکر خانم ه. مریم رو دیده بود که رفته اتاق گلاسلاین اون تنها کسی بود که مریم رو دیده بود. برای همین وقتی آقای اس. غش کرد به سراغ مریم میاد و مریم رو نجات میده. مریم رو از اونجا خارج می کنه ولی پایین پله ها مریم غش می کنه. اون رو کشان کشان می برند زیر باد کولر تا هوای تازه بهش برسه تا به هوش بیاد. خدا به خیر کرده که اتفاق بدی نیفتاده.

ولی فقط یه بی دقتی کوچیک و دقت نکردن در این که آیا یه کلید رو زدند یا نه داشت فاجعه به بار می آورد. چرا ما هرگز به چیزهای ظریف اما مهم دقت نمی کنیم. یادم است چقدر مریم سر این موارد کوچک تاکید و سخت گیری می کرد تا حوادث این چنینی پیش نیاد. حالا می بینم واقعا حق با او بود خدا را شکر که مریم حالا حالش خوبه و کنار ماست. به قول یه برنامه قدیمی که بچه ها می اومدند و می گفتند: "بچه ها تو رو خدا مواظب خودتان باشین!!" من هم آخر این پستم میگم: "تو رو خدا مواظب باشید."

۶ نظر:

  1. واقعا خدا رحم کرد.اگه مشکلی پیچیده تر پیش می اومد کاراکتر بازی کامپیوتری،موفق به پشت سر گذاشتن مراحل بازی نبودو موقعیت جبران کردن و ریست کردن بازی را هم نداشت.یعنی بازی کامپیوتری شخصیت ماجرا یک بار مصرف میشد.

    پاسخحذف
  2. در دنیا پیچیده ما اجازه از نو آغاز کردن رو نداریم بازی یکبار انجام میشه بدون باز گشت و هیچ خطایی و عذری پذیرفته نیست به قول شما شخصیتها ماجرا یک بار مصرف هستند. خدا رحم می کند که به انسانها فرصت مجدد می دهد.

    پاسخحذف
  3. بازی کامپیوتری گاهی به شخصیت امکان زندگی مجدد را با بدست اوردن یک سری جوایز میده!
    تجربه نزدیک به مرگ مثل برگشت شخصیت بازی است که امتیاز لازم را از قبل جمع کرده یا شانسی! از روی جوایز رد شده و انها به حساب خودش واریز کرده!! دست نویسنده بازی حیات درد نکنه ما که شاکریم!

    پاسخحذف
  4. چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ// پیمانه که پـر شود چه شیرین و چه تلخ// می ‌نوش که بعد از من و تو، ماه بسی// از سـَلخ به‌غـُره آید، از غره به‌سلخ

    آنوقت دیگه امتیاز و جایزه و شانس و ... معنی ندارد.یعنی بازی کامپیوتری یک بار مصرف می شه.

    پاسخحذف
  5. با اذوقه این مرحله میریم مرحله بعد. حالا خدا اونجا رحم کنه که کم نیاورده باشیم.
    از دیدگاه الهیون.
    از نظر مادیون کم اوردیم دیگه تموم شده خدایی هم نیست که این بازی رو طراحی کرده باشه پس خلاص کل نظریه برای مادیگرایان حکمی نداره.
    بستگی داره خدا وجود داره یا نه اگه وجود داره این نظریه بررسی میشه. وقتی خدایی نیست طراحی هم نیست. مرحله بعد و قبلی هم نیست.

    پاسخحذف
  6. امروز تو را دسترس فـردا نیست// واندیشه فردات بجز سودا نیست// ضایع مکن این دم، ار دلت شیدا نیست// کاین باقی عمـر را بها پیــدا نیست

    پاسخحذف

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه