۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

قهوه تلخ و تاریخ 1

دیشب سریال قهوه تلخ را دیدم. یک جمله اش به دلم نشست که "تاریخ را فاتحان می نویسند"  فکر کنم این جمله تاپلئون باشه. چه جمله ناپلئون و چه جمله یه فیلم جمله کاملاً درستیه! فاتحان تاریخ را تعریف می کنند و اگر خوششان نیامد تحریف می کنند. سر کلاس یکبار بحث بر سر تاریخ شد. گفتم تاریخ را گاه تعریف می کنند و گاه تحریف. یکی گفت تاریخ دستکاری شده چه به دردمی خوره؟ گفتم باید بفهیم که هر حاکمی تاریخ رو به روایت خودش نقل می کنه چه بخوایم چه نخوایم اما گذر زمان اونها رو بر می اندازه و نظریه جدید درباره وقایعه تاریخی اون عصر می تونن ابراز بشن. کشف واقعیت از میان دروغها سخته و جالب و عبرت آموز. 
حتی وقایع نگار صادق هم جهان رو از چشمان خودش می بینه. از دید یک نفر که نظری داره حتی اگه بخواد بی غرض هم بنویسه باز هم گاهی نظریات خودش و یا مشاهدات اندک خودش رو بیان می کنه. 
همیشه تاریخ من رو به یاد "جنگ و صلح " تولستوی می اندازه کتابی که ارزش خوندن رو داره. من آناکارنینا تولستوی رو خوندم اونقدر به دلم ننشست پر وقایع رمانتیک بود ولی حرفی برای گفتن نداشت اما جنگ و صلح چیز دیگریست از روایتهای رمانتیکش بگذریم در کنار آن  وقایع تاریخی دوره ناپلئون را بیان می کند که شخصیتهای داستان  گرفتار آنانند. وقایعی که لابه لایش همین اتفاقات رمانتیک می گذارد.  مهمتر از همه بحث او درباره تاریخ است که در قسمتهای از داستان بیان می کند. من قسمتهایی از کتاب جنگ و صلح را اینجا می آورم تا نشان دهم که نظریات تولستوی در این رابطه چقدر تفکر برانگیز است با اینکه با نظریات او در بعضی موارد موافق نیستم.
اگر مانند تاریخ نویسان قبول کنیم که مردان بزرگ انسانیت را به جانب هدفهای معینی، مثلاً بزرگی روسیه یا تعادل قوا در اروپا یا اشاعه اندیشه های انقلابی یا پیشرفت عمومی یا هر هدف دیگری پیش می برند، در آن صورت نمی توان رویدادهای تاریخ را بدون پذیرفتن مفاهیم تصادف و نبوغ توضیح داد.
اگر هدف جنگهای اروپا در آغاز قرن  حاضر بزرگی روسیه بود این هدف بی وقوع همه جنگهای پیشین و اشغال سرزمینهای دیگر تحقّق یافتنی بود. اگر هدف بزرگی، فرانسه بود بی انقلاب و برقراری امپراتوری نیز شدنی بود. اگر هدف انتشار اندیشه بود با نشر کتب بهتر صورت گرفتنی بود تا با قشون کشی و به کار بردن توپ و تفنگ. اگر هدف پیشبرد تمدن بود به سادگی می شد نشان داد که راههای دیگر موثر تر از کشتن مردم و آتش زدن اموالشان برای انتشار تمّدن وجود دارد.
چرا کارها به این شکل و نه به شکل دیگری صورت گرفت؟
برای اینکه همین طور صورت گرفت. تاریخ می گوید: "اتقاق شرایط را به وجود می آورد و نبوغ از آن سود جست."
اما اتفاق چیست؟ نبوغ کدام است؟
ادامه دارد...
_____________________________________________________

نوشته بالا از کتاب جنگ و صلح تولستوی ترجمه سروش حبیبی از انتشارات نیلوفر  صفحه 1358 جلد دوم بخش سخن آخر زیر بخش2 آورده شده . ادامه آن را درپست بعدی خواهم آورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه