۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

کوهی که نرفتم

می خوام برم کوه ....... شکار آهو
می خوام برم کوه ....... شکار آهو
تفنگ من کو ليلی جان تفنگ من کو
تفنگ من کو ليلی جان تفنگ من کو
امروز مریم و مرضیه با سولماز رفته اند کوه. من نه اینکه حوصله نداشتم نه ولی می ترسیدم کم بیاورم. می دانم گروه نمی ایستد تا من نفسی چاق کنم و با انها هم قدم شوم. اخرین باری که رفتم قلعه رودخان فهمیدم دیگر مثل قبل که مثل بز از کوه بالا می رفتم نیستم اینقدر بندی خانه شده ام که کوه رفتن حتی گل گشت برایم سخت شده! 
از فرصت استفاده می کنیم و من و مامان می رویم تنهایی عیادت سپیده.

۳ نظر:

  1. از حالا كه اول جواني هستي با اين تنبل بازي ها خودت رو پير نكن، دلبندم

    پاسخحذف
  2. ووووو.قلعه رودخان اونجا که امادگی نمیخواد همینطوری فضا و ابو وهواش اماده میکنه ادمو :)

    پاسخحذف
  3. سپیده جون
    قبول اول جونیمه و باید از زندگی لذت برد ولی قبول کنید ادم به اندازه تواناییهاش حرکت باید کنه وقتی یه مدته که کوه نرفتم بدنم امادگی این کار رو ندارم. نمی تونم به خودم زور بگم.
    گلچهره جون
    اونها که قلعه رودخان نرفتند رفته بودند کوه های رودبار. بعد قبول هوای قلعه رودخان عالی ولی خداییش پله هاش رو بد ساختن ادم نفسش میگیره!

    پاسخحذف

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه