۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

دردسرهای محمد

دیروز محمد از این که دچار دردسر شود ناراحت بود. ماجرا از این قرار بود که محمد دیکته اش را بیست شده بود اما پایان ماجرا نبود. فردا یعنی امروز امتحان دیکته داشت و خودش به سپیده قول داده بود  که یک مشقش را خانه ما بنویسد و یکی را خانه خودشان . ولی سرش را به هم چیز گرم کرد بجز درس خواندن به خاطر آن بیست ما هم سخت نگرفتیم. علی که امد می گفت نمی روم چون مشقم را ننوشتم و توی خانه دچار درسر می شوم و باید جریمه این ننوشتن دوبله بنویسم. از این دردسر او خوشم آمد من هم دوست دارم مثل او دچار دردسر شوم. به حال او غبطه خوردم چقدر درسرهای ما بزرگ شده!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه