۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

شعر : کابوس های بانو



از چشمهایم  قطره ای باران نمی بارید بانو
از حرفهای دیشب من  باز  بیزارید بانو
من غصه هایم را برایت پست خواهم کرد
گفتم جوابم را بده حال که بیکارید بانو
از شعر های غصه دارم حرف خواهم زد
می فهمم امشب باز بیدارید بانو 

دیشب کنار جا نمازت خواب من دیدی
گفتم" که چندین سال بیمارید بانو"
این خوابتان کابوس های بی نظیری بود 

باشد تمامش می کنم چون سنگ دیوارید بانو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه