۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

خون در شیشه


امروز رفتم آزمایشگاه دختری خندان خونم را توی شیشه کرد و من هم آخی کشیدم  به او لبخند زدم از او تشکر کردم. می بینیدکه مهم نیست چه کاری می کنید  مهم این است که برای چه می کنی. او خون مرا کشید کرد توی شیشه ولی من از این کار خرسند بودم. فکر می کنم شما فهمیده اید منظور من چیست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه