۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

ماهی قرمز

دیروز ماهی قرمز ما مرد و من حالا از زبان مادر شنیدم . ماهی قرمز کوچکی که از عید تا حالا با ما مانده بود سه تا بودن ودر تنگ کوچک ما دم تکان می دادن شاید این یکی از سه تای دیگر خوش شانس تر بود چون آزادی را زودتر از بقیه چشید. چون مرگ نیز یک نوع آزادی است اگر خوب نگاه کنیم. فکر کنم حرف مرا می فهمید؟



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه