۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

کتاب

قصه عینکم یادتان هست همان داستانی که در کتاب ادبیات پیش دانشگاهی از رسول پرویزی بود.

از دیروز شروع کردم به خواندن کتاب "قصه های رسول".  قصه عینکم  یکی از قصه های همین کتاب است. این دومین کتابیست که قسمتی از داستان ان را می دانم و شروع کردم به خواندن آن. اولین کتاب عزاداران بیل بود که داستان معروف "گاو" یکی از قصه های آن است. فیلم "گاو" رو اگه ندیدید ببینید. فیلم خوبیه از اون فیلمهاست که تاریخ مصرف ندارد. اما عزاداران بیل از آن کتابهاست که باید وقتی خوشحالید بخوانید وگرنه.... مشکل کتاب این است که هیچ اتفاق امیدوار کننده ای در آن رخ نمی دهد همه اتفاقات کتاب سیاهست و هر اتفاق بدی که می افتد پشت آن اتفاق بد دیگری پیش می آید. گاو شاد ترین قصه ایست که در آن کتاب یافت می شود. داستانها عزاداران بیل قصه های عمیق ولی مایوس کننده ای هستند اما کتاب قصه های رسول تازه شروع کرده ام وقتی تمام کردم حتما درباره اش بیشتر می گوییم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه