۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

شعر : اشیا در جوی

این لات سر گذر نشسته
 تا واژه و شعر را بریزد
در جوی کنار این گذرگاه


آن کودک خردمی گریزد
با صورت سرخ و پای لرزان
او نیز کنار جوی
شتابان درس و سخن معلمش را
پرت نمود توی این آب




بقال گذر ایستاده آن سو
 یک پاکت آشغال را او  
در جوی که ریخت
لبخند زنان گذشت از جوی




یک زن با چادر گل گلی  شتابان
از روی جو پرید این ور
کفش کودک او پرتاب شد درون این جوی


این آب که می گذشت از جوی
هر چیز که مردمان در آن ریخت با خود
ببرد چون برگ در آب.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه