۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

غم در عاشورا

غم از درخت عشق تو بالا نمی رود
خوش کرده جا و گفته از اینجا نمی رود

عاشورای امسال غم از در و دیوار می بارید خبر های بد بود که فوج فوج می رسید چه از تهران جه از دوستان. این بار هم خبر رسید که یکی دیگر از دوستان عزیزی را از دست داده است. این بار نوبت سمیه بود سمیه رستمی که در غم از دست دادن مادر نشسته است. من باز چیزی نداشتم که به او بگویم وقتی زنگ زدم زبانم بند آمده بود احساس شرمندگی می کردم که تنهاست و من در کنارش نیستم حتی از غمش  دیر آگاه شدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه