۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

شعر : خیس

کوچه ها خیس
شهر خیس
تو خیس
حرف باران
توی کوچه باغی خیس
نفس خسته دخترکی
که به پا داشت کفشهای خیس
باز باران شیشه هایی تر
خس خس برف بافکن ها خیس
دخترک چشم هایش خیس
روبرو چترهایی خیس
زیر باران
نشسته بود به غم
تا که باران بکاهد از غم او
نه نمی شد ز غصه ها نسرود
و نمی گفت غصه اش با تو
لابه لای صدای غمگینش
می شنیدم صدای خیسی تو
که تو هم چشمهات خیس شده
از غم و غصه های دخترکی
که به پا داشت کفشهای خیس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در صورتیکه می خواهید نظر بگذارید باید از منوی نمایه گزینه مورد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید گزینه نام و ادرس اینترنتی برای ثبت نام و ادرس وبلاگتان انتخاب کنید و یا با انتخاب google از ID جی میل خود استفاده کنید یا با انتخاب ناشناس بدون نام نظر بگذارید. از نظرات شما استقبال می کنم و ممنون از توجه و لطفتان.
پرشکوه