آن شعر متولد نشده به این مکان جدید منتقل شد:
---------------------------------------------------------------------------------------------
این روزها
هر چیز ساده نیز هدفمند است
می خواستم به خنده ترا میهمان کنم
دیدم که حجم هوا بین ما کم است
بر چهارراه حوادث در انتظار
من ایستاده ام که بیایید خط دومی
تا با آخرین بلیط
فیلم سکوت بره ها را ایستاده ببینم
بگذار زمان بگذرد
تا حجم خرد شدن
استخوانها را حس کنی.
یک سال پیش در همین روز:
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفسلام پرشکوه جان
پاسخحذففوق العاده بود این شعر ...
خیلی زیبا بود ...
دست مریزاد ...
صدای خرد شدنشو شنیدم
پاسخحذفخبرنگار جنایی
پاسخحذفممنون از اینکه رمزتون رو در اختیارم گذاشتید.
رها بانو جان لطف دارید
آقا رضا هنوز اولشه!
راستش صادقانه بگم كه در مورد شعر چيزي نميدونم
پاسخحذفولي ميتونم با توجه به متني كه جاي ديگري ازتون خوندم و كنار هم گذاشتن مفاهيم بگم كه
آفرين
فوق العاده بود