دیروز مقدمه کتاب عمران صلاحی را برای مقدمه حرفم نوشتم امروز متنم را می نویسم. مقدمه ها حواشی زندگیند یا دقیقتر بگویم مقدمه یک نوع حاشیه است. حاشیه ها در جای خود مهم هستند گاهی لذت متن به حاشیه است اما هدف باید در متن باشد نه در حاشیه. متن می تواند بی حاشیه باشد اما حاشیه بی متن معنای خاصی ندارد. شاید تمام روزمرگیهایمان حاشیه زندگیست زیباست اما هدف نیستند. کسی که حاشیه را با متن قاطی کند همان اتفاق می افتد که نباید بیفتد یعنی راه را گم می کند. اگر به دلیلی سفر کردی و به مقصود نرسیدی اگر هزار مطلب حاشیه خوب در آن سفر ببینی باز هم راه گم کرده ای. شاید متنم از مقدمه ام طولانی تر نباشد اما سعی می کنم هدف را برساند که زیبای حاشیه هر چه باشد هدف متن نمی شود.
پی نوشت: پیشنهاد می کنم "زندگی در حاشیه" از کتاب بی بال پریدن قیصر را بخوانید ربطی به نوشته من ندارد اما نوشته زیبایست.
خیلی قشنگه
پاسخحذفمرسی یادم آوردی برم بخونمش دوباره
سلام
پاسخحذفانقدر حاشیه و متن تو پستت بود که کم کم داشتم قاطی می کردم.
خیلی قشنگ موضوع کتاب رو به زندگی ربط دادی.واقعا" گاهی اوقات انقدر حاشیه رو بهش اهمیت میدیم که از متن اصلی غافل میشیم.
همیشه حاشیه متن را توضیح می ده به نظرم حاشیه ابزاریست در دست متن و مقدمه درگاهیست برای ورود به متن و همه دست به دست هم داده ند تا متن خود را به نمایش بگذارد و همیشه گفته اند که خواننده ی خوب حاشیه نویس خوبی هم هست
پاسخحذفگفتم که حاشیه گاه بر زیبایی متن می افزاید اما نمی شود اما نباید حاشیه را پر رنگتر از متن دید به قول بی سرزمین تر از باد وقتی زیاد به حاشیه اهمیت بدهیم از متن غافل میشویم.
پاسخحذفباز هم تاکید می کنم من با حاشیه مشکلی ندارم ولی اشتباه گرفتنش با متن را درست نمی دانم.
يك نگاه متفاوت به متن و حاشيه ي زندگي.
پاسخحذفخدا كنه متنمون بخوبي حاشيه هامون باشه.
این روزها همه دنبال حاشیه سازی هستن واسه خودشون بی توجه به متن !
پاسخحذف