عمران صلاحی در مقدمه کتاب ناگاه یک نگاه نوشته است:
این نوشته مقدمه ای ست بر متنی که بعدها خواهم نوشت.بعضی ها می گویند کتابی که مقدمه نداشته باشد لطفی ندارد. به همین علت بعضی ها می آیند مثل ابن خلدون مقدمه ای می نویسند که از اصل اثر معروف تر است. گاهی مقدمه بیش از متن و گاهی مقدمه اصلاً خودِ متن است. استاد سعید نفیسی از مقدمه نویس های حرفه ای بود. اگر زنده بود از او خواهش می کردم مقدمه ای بر این کتاب بنویسد. یاد پرویز شاپور افتادم که می گفت روی سنگ قبری نوشته بودند: با مقدمه ای از استاد سعید نفیسی. استاد باستانی پاریزی مقدمه هایش را در کتابی جمع کرده و اسمش را گذاشته "جامع المقدمات" و مقدمه ای هم بر آن نوشته است!
سلام پرشکوه جان مقدمش که عالی بود منتظر اصلش هستیم. من همیشه مقدمه کتابهایی که میخوام بخوانم را می خوانم
پاسخحذفالبته این مقدمه نویسی هم تنها در ادبیات ما دیده میشه، یا حداقل این رو به جرات میشه گفت که در ادبیات غرب، مقدمه نویسی اصلا مرسوم نیست. یا نوشتن حاشیه بر برخی کتابها هم از این دست هست، نویسنده ی اول اونقدر مبهم و سردرگم می نویسه که نیاز به توضیحات مکرر توسط دیگرانی در زمانهای بعد داره. به هر حال این هم بخشی از خصوصیت ماست که همیشه بیشتر از چیزی که هستیم وانمود میکنیم.
پاسخحذفبا توجه به کتابهایی که دیده ام مقدمه به آن صورت که ما می اوریم در کتابهای غربی وجود ندارد اما نمی شود گفت که اصلا مقدمه ندارند. مقدمه و یا توضیح یا چکیده در ادبیات نوشتاری آنها جایگاه دارد. شاید زیاده روی ما در مقدمه و طولانی تر شدن آن نسبت به متن موجب شده که شما فکر کنید که در ادبیات ما چنین خصوصیتی وجود دارد.
پاسخحذفبرای اثبات صحبتم در مقالات علمی هم بخش چکیده و مقدمه وجود دارد. اما نه به پر رنگی متون ما:؟)