دیروز مقدمه کتاب عمران صلاحی را برای مقدمه حرفم نوشتم امروز متنم را می نویسم. مقدمه ها حواشی زندگیند یا دقیقتر بگویم مقدمه یک نوع حاشیه است. حاشیه ها در جای خود مهم هستند گاهی لذت متن به حاشیه است اما هدف باید در متن باشد نه در حاشیه. متن می تواند بی حاشیه باشد اما حاشیه بی متن معنای خاصی ندارد. شاید تمام روزمرگیهایمان حاشیه زندگیست زیباست اما هدف نیستند. کسی که حاشیه را با متن قاطی کند همان اتفاق می افتد که نباید بیفتد یعنی راه را گم می کند. اگر به دلیلی سفر کردی و به مقصود نرسیدی اگر هزار مطلب حاشیه خوب در آن سفر ببینی باز هم راه گم کرده ای. شاید متنم از مقدمه ام طولانی تر نباشد اما سعی می کنم هدف را برساند که زیبای حاشیه هر چه باشد هدف متن نمی شود.
پی نوشت: پیشنهاد می کنم "زندگی در حاشیه" از کتاب بی بال پریدن قیصر را بخوانید ربطی به نوشته من ندارد اما نوشته زیبایست.