گه گاه طرحی از نو می زنم
با خاکستر مداد سیاه
گه گاه روبروی خانه خالی
زیر رگبار نگاه خویش
خط خطیهای
ز بودن می کشم
گاه من مثل خودم هستم
زیبا از سرودن و گفتن
یا کشیدن ودیدن
گاهی کنار پنجره ایستادن
نگاه را به کثیفی شهر می دوزم
تا زیر باران سیل آسا
یک شهر زنده ببینم.
امروز چترم را جا می گذارم
تا در زیر چتر بزرگ آسمان
قدم بزنم
تا خیس برگردم و واقعیت بودن را حس کنم.
امروز یک شنبه واقعیست بگذار آسمان بگرید.
با خاکستر مداد سیاه
گه گاه روبروی خانه خالی
زیر رگبار نگاه خویش
خط خطیهای
ز بودن می کشم
گاه من مثل خودم هستم
زیبا از سرودن و گفتن
یا کشیدن ودیدن
گاهی کنار پنجره ایستادن
نگاه را به کثیفی شهر می دوزم
تا زیر باران سیل آسا
یک شهر زنده ببینم.
امروز چترم را جا می گذارم
تا در زیر چتر بزرگ آسمان
قدم بزنم
تا خیس برگردم و واقعیت بودن را حس کنم.
امروز یک شنبه واقعیست بگذار آسمان بگرید.
سلام
پاسخحذفهرچند خودم به عنوان یک خواننده اشعار موزون رو بیشتر ترجیح میدم اما از ایده های پشت شعرتون لذت بردم. امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشین و تو زندگی به خودتون و بقیه شادی و نشاط هدیه بدین.