تشبیه صنعت ادبیست که شاعران به کار می برند و با توجه به تعریف ادبی آن که در زیر هم آمده است لزومی ندارد در تشبیه، تشابه دو شی مانند تساوی مثلثها باشد یعنی دو شی به گونه ای باشند که با هم مو نزنند. بلکه این ذهن خیال پرداز شاعرست که اجسام را به هم تشبیه می کند. پس لزومی نمی بیند که فلسفه وجودی اشیا را با هم مقایسه کند. گاه تشبیهات آنقدر دور از ذهن است که انسان از خلاقیت شاعران در می ماند. شاعران خدایان تشبیه های بی نظیر و بی دلیل هستند.
تشبیه، در علم بیان مانند کردن چیزی است به چیزی دیگر. تشبیه مانندگی مبتنی بر کذب است یا با اغراق همراه است؛ یعنی باید دو چیز را که به یکدیگر شبیه نیستند و یا لااقل شباهتی آشکارا ندارند، را به هم ماننده کنیم. در تشبیه، نویسنده یا شاعر شباهتی را ادعا و برقرار یا آشکار میکند.بنابراین، جملهای که تمام ارکان تشبیه را داشته باشد اما مبتنی بر صدق باشد- چون مخیل نیست، تشبیه نیز به حساب نمیآید. مثلاً در جملهٔ « سگ مانند شغال است» چون جمله مخیل نیست و در عالم واقع هم سگ و شغال از یک گونهاند، تشبیهی روی نداده است.اما جملهٔ تشبیهی جملهای است که به ظاهر درست نمینماید، و باعث اعجاب میشود و کسی در دید منطقی به آن باور ندارد.
می دونی نوروز برگرفته از فرهنگ ایران است و کریسمس از فرهنگ غرب آیا این دوعیدقابل قیاس هستندویا می شودنوروز را به کریسمس تشبیه کرد؟
پاسخحذفبیتی از شعر شب منوچهری را آورده ام. خدای تشبیه:
پاسخحذفسر از البرز برزد قرص خورشید
چو خونآلوده دزدي سر ز مکمن
آیا فلسفه وجود بیرون آمدن خورشید با فلسفه وجودی دزدی که از کمینگاهش بیرون می آید یکی است؟
تنها وجه تشابه ٌظاهریست. پس تشبیه را در چارچوب قیاس نمی توان گنجاند.
اشعار استفاده از لغات به همراه صنایع ادبی برای زیبا بیان کردن موضوعات است ولی برای بیان واقعیت از هیچ صنعتی نبایستی استفاده کرد بنابراین نبایستی نوروز را به کریسمس تشبیه کرد.
پاسخحذفشعر و نثر مرز مشترکی دارد به نام صنایع ادبی پس نمی توان تشبیه را از نثر جدا کرد و به شعر وصل کرد. درست است که شعر بی تشبیه نظم است نه شعر، اما نثر با تشبیه را تا به حال ادیبان چیزی ننامیده اند.
پاسخحذف