امروز فکر می کردم اگر توی وبلاگم خودم را معرفی نمی کردم چقدر خوب بود می توانستم دیگر خودم را سانسور نکنم آنطور که فکر می کنم می نوشتم اما لطف شناخته شدن در این است که می توانی عکس العمل کسانی را که می شناسی بدانی اما به چه قیمت به قیمت نگفتن خیلی از چیزها. گاهی اوقات به خودم می گویم اگر خود واقعی ام را توی اینترنت منتشر کنم یا باید آب ختک بخورم یا از روی بعضی افراد شرمنده باشم چون عیب و ایرادشان را قبل از اینکه به خودشون بگویم توی اینترنت جار زده ام. یک دل می گوید یک وبلاگ جدید بزن و خودت رو معرفی نکن و یک دل دیگر می گوید دردسر سیری چند؟ سالها به خود سانسوری پرداختم این چند صبا هم رویش. اگر خود سانسوری بد است ولی می ارزد به حرفی که هزینه اش آب خنک است. تا تغییر رویه ندادم برای حال گیری دوستان در پرشکوه می نویسم تا خدا چه می طلبد.
زندگی کوتاهتر از آن است که در تردید بین فریاد و سکوت ... هدر برود.
پاسخحذفو ارزشمندتر از آن که بی مجال پامال خودخواهی ... شود.
خلاصه نه ساکت و نه جسور... معقول باش و خودت باش و بمان و زندگی کن.