۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

معلمهای من

تک جمله: لیوان پر بهتر از خالیست اما ارزش لیوان به لیوان بودنش است زیرا گنجایش آب را دارد.
روز معلم مرا به یاد خانم زری دوست مدیر مدرسه ابتداییم می اندازد که توبیخ می کرد که گل نیاوردید و  اگر می اورید به ضمیمه صاحب گل نباشد که از پس کودک گل دزد دویده است.
مدیرمان زن دوست داشتنی نبود از او خاطراتی به جز کتک زن هم مدرسه ای هایم بیاد نمی اورم اما او یکی معلمهای تاثیر گذار بود چون به من اموخت مثل او نباشم.
روز معلم مرا به یاد معلم کلاس چهارمم می اندازد که فکر می کرد چون وقت جواب دادن به سئوالات من من می کنم الکنم.
قصه معلمهای که دوستشان نداشتم نه کم است، اما معلمهای بسیار داشتم که به من انگیز درس خواندن دادند چون آنقدر وظیفه شناس و مهربان و تلاش گر بودند که هر کس از آنها درس می گرفت.
مثلاً خانوم حسن زاده معلم ریاضی راهنماییم هرگز فراموشش نمی کنم و تلاشش را نه برای اینکه به من ریاضی یاد داد بلکه برای هر دانش آموزش وقت صرف می کرد تا یاد بگیرد از یاد نمی برم.

در انتها همیشه دوست داشتم معلم نشوم، زیرا من هیچ گاه قدر زحمتهای معلمهایم را نمی دانستم برای همین چون برایم مهم بود که زحمتم نادیده گرفته نشود شغل معلمی را دوست نداشتم.
پی نوشت: برگشتم.
روز معلم مبارک.